من برای یک طلسم در سال 2019 بی الهام شدم و تصمیم گرفتم در دوره ابتدایی دانشگاهی در زمینه توسعه وب ثبت نام کنم تا راهی برای “چشم‌انگیز کردن” چیزها، به نوعی شبیه به عقب رفتن برای حرکت رو به جلو. من هیچ علاقه ای به اینکه یک سگ پیر باشم که ترفندهای جدید یاد می گیرد، نداشتم. چیزی که می خواستم این بود که بعد از اینکه در سال 2003 مبتدی بودم، به توسعه front-end از چشم یک مبتدی در سال 2019 نگاه کنم.

پنج سال به سرعت به جلو، و من در حال حاضر در آن کلاس برای همان کالج، و همچنین سه نفر دیگر تدریس می کنم. چیزی که من با تکرار وضعیت دانشجویی به دست آوردم، وسواس به “آ-ها!” لحظات. این نگاه در چشمان یک دانش آموز است که چیزی “کلیک” می کند و دانش جدیدی ایجاد می شود. با مانع یادگیری توسعه وب که ظاهراً همیشه بالاتر می رود، اینجا هستم که با اصول اولیه شاد می شوم. (آن پست مرتبط به وبلاگ راشل چیزی است که مرا ترغیب کرد که به مدرسه برگردم.)

با چندین سال تدریس تحت کمربندم، نظرات زیادی در مورد چشم انداز یادگیری برای توسعه وب دارم. اما چیزی که من بیشتر به آن علاقه مند هستم، زندگی نایب از چشم دانش آموزان سطح ابتدایی من و جرقه های مداوم دانش آنهاست.

سؤالات اغلب پیش درآمد «a-ha!» هستند. لحظه و دانش‌آموزان من در هر ترم چندین سؤال بسیار جالب و بی‌شک می‌پرسند، سؤالاتی که مرا وادار کرده است که نه تنها در نحوه برخوردم با برنامه درسی و آموزش، بلکه همچنین نحوه تفکر دیگران درباره Web™ به عنوان یک کل تجدید نظر کنم.

من تمرین جمع آوری تعداد انگشت شماری از سوالات و نظرات دانش آموزان را انجام داده ام. به این ترتیب، می‌توانم در مورد چگونگی پاسخ یا پاسخ دادن به آنها برای دانش‌آموزان آینده فکر کنم و در حین نوشتن و به‌روزرسانی برنامه‌های درسی خود به آنها ارجاع دهم. فکر کردم چند مورد از آنها را به اشتراک بگذارم زیرا، امیدوارم، این ایده به شما بدهد که کسانی که وارد این رشته می شوند در مورد چه چیزهایی کنجکاو هستند. فکر می‌کنم متوجه خواهید شد که بسیاری از ما در مورد ارزش چارچوب‌های جاوا اسکریپت، Core Web Vitals، AI و اینکه آیا Typescript یک شر ضروری است بحث می‌کنیم و آن را تقبیح می‌کنیم. افرادی که به توسعه وب می پردازند، جالب ترین سؤالات را در این زمینه می پرسند و راه های ارتباطی مختلفی را ایجاد می کنند نسبت به ما که برای همیشه در جبهه هزینه کرده ایم.

این‌ها مستقیماً از دانش‌آموزان در ترم بهار جاری گرفته می‌شوند. ما فقط سه هفته به ترم گذشته ایم، اما بررسی کنید که چه چیزهایی در حال حاضر در ذهن آنها می چرخد، زیرا در مورد معناشناسی، دسترسی و حالت های نوشتن بحث می کنیم.

من واقعاً هرگز به این فکر نکردم. با این حال، کد می تواند شامل باشد، و چگونه کدگذاری می تواند همدلی را بیان کند. در حین خواندن این بخش از متن، به Kindle خود فکر می کردم و اینکه چگونه Kindle می تواند صدا داشته باشد، سبک قلم، فونت بزرگتر/کوچکتر و نور را تغییر دهد. همه اینها به من کمک می کند بسته به محیط اطرافم و میزان دسترسی که نیاز دارم، کتاب هایم را بهتر بخوانم و پیمایش کنم. به عنوان مثال، وقتی در حال رانندگی هستم، کتاب‌های صوتی‌ام را دوست دارم و شب‌ها از تنظیمات کم نور استفاده می‌کنم و اندازه فونت را تغییر می‌دهم، زیرا آخر روز است و چشمانم نمی‌خواهند کار زیادی با خواندن متن‌های کوچک‌تر انجام دهند. واقعاً شگفت‌انگیز است که کدنویسی می‌تواند همه اینها را انجام دهد.»

«اگر ما در مورد کدنویسی خود گیج شده باشیم و برای ما منطقی نباشد، قطعاً خوانندگان را سردرگم می کند، که برعکس هدف نهایی ما، دسترسی است. همچنین مواقعی وجود دارد که ممکن است بخواهیم استفاده کنیم <div> جایی که می توانستیم استفاده کنیم <article> یا <nav> یا هر یک از عناصر مهم دیگر. درک کامل عناصر و کاربرد آنها برای نوشتن تمیزترین کد ضروری است.

«مقابله با ویژگی‌های منطقی CSS در این هفته مانند یک عمل شعبده‌بازی به نظر می‌رسید، تلاش برای حفظ همه آن مفاهیم جدید در هوا. تعویض چپ و راست با شروع درون خطی و پایان درون خطی کمی گیج‌کننده است، اما دیدن اینکه چگونه وب‌سایت‌ها را برای زبان‌های مختلف خوش‌آمدتر می‌کند، جالب است.

«پیامدهای قانونی مسئولیت وب سایت چیست؟ نمی‌توانستم اندازه یک دعوی حقوقی دسته‌جمعی را تصور کنم که اگر یک توسعه‌دهنده سرکش تصمیم بگیرد که یک گیف از یک چراغ بارق را به بالای فیدهای خبری جهان بچسباند، با آن مواجه می‌شود. آیا وب سایت ها مشمول همان قوانینی هستند که ساختمان ها را ملزم به داشتن رمپ ویلچر می کند؟»

“گاهی اوقات، من تعجب می کنم که چگونه می توانم همه این موارد جدید را روی مرورگرهای قدیمی کار کنم که ممکن است آنچه را که می خواهم انجام دهم نتوانند انجام دهند. من همچنین وقتی صفحه من در یک زبان عالی به نظر می رسد اما در زبان دیگر خراب می شود گیر می کنم. بهترین راه برای بررسی کارم به زبان‌های مختلف یا حالت‌های نوشتاری چیست؟»

یکی از چیزهای مهمی که واقعاً من را به وجد آورد این بود که یاد گرفتم چگونه محتوا را در Flexbox با همان اندازه با استفاده از flex یا flex-base ایجاد کنم. این یک چیز واقعاً بزرگ برای من در ترم گذشته بود که روی پروژه نهایی خود کار می کردم. من زمان زیادی را صرف تلاش کردم تا بفهمم چگونه محتوا را در Webflow از نظر اندازه برابر کنم.

شنیدن عبارت‌های Writing Modes و Logical Properties در CSS در ابتدای این هفته کمی نگران‌کننده بود. به یاد دارم بسیاری از CSS ها در حال بازگشت بودند، اما این دو جدید بودند. بعد از مرور ماژول‌های دوره، نگرانی من زیاد شد، عمدتاً به این دلیل که حالت‌های نوشتن چیدمان متن در یک عنصر خاص بود. به همان اندازه که فکر می کردم ساده است، با توجه به اینکه چگونه حالت های نوشتن در کشورهای مختلف تغییر می کند، بسیار مهم بود. یادگیری این که چگونه این حالت‌های نوشتاری جریان متن را تغییر می‌دهند، نشان می‌دهد که چقدر می‌توانید در یک وب‌سایت گنجانده شوید و اجازه دهید زبان‌های مختلف فیلتر شوند.

اگرچه در دوره قبلی، یاد گرفتیم که چگونه از flexbox و grid می توان برای استایل دادن به محتوای جالب در سایت ها استفاده کرد، اما نحوه ساخت آنها با CSS را مطالعه نکردیم. درک مفاهیم اولیه راه اندازی فلکس باکس یا شبکه و اینکه چگونه فرزندانشان می توانند روی یک محور اصلی و یک محور متقاطع قرار گیرند، به طرز شگفت آوری ساده بود. من مخصوصاً از راه‌اندازی شبکه‌ها لذت بردم، زیرا هر دو روش بصری هستند، و مفهوم انتخاب خطوط شبکه‌ای که یک عنصر در آن قرار می‌گیرد مرا به یاد چگونگی پیاده‌سازی آرایه‌ها و محدوده‌ها در برخی زبان‌های برنامه‌نویسی می‌اندازد. به عنوان مثال، پایتون به کاربر اجازه می دهد تا آخرین عنصر آرایه را با استفاده از آن انتخاب کند -1 درست مانند ستون شبکه: 1/-1; ویژگی می تواند مشخص کند که یک عنصر تا انتهای یک سطر باز باشد.”

«خواص منطقی در ابتدا ترسناک بود، اما فقط کد را تغییر داد تا به نوعی منطقی شود. پس از یادگیری CSS – مدتی پیش – Logical Properties مدرن‌تر به نظر می‌رسید، و فکر می‌کنم به سرعت با آن سازگار شدم.

«اما در کل، می‌توانم ببینم که ساخت وب‌سایت‌ها به‌طور خودکار، به‌ویژه در عصر حاضر، بسیار آسان است. شاید به همین دلیل است که سازندگان سایت با معنایی خود فوق العاده خاص نمی شوند – من معمولاً فقط آن را پیدا می کنم <html>، <body>، و <head>، در حالی که بقیه پر شده است <div>. به‌ویژه وقتی صحبت از شرکت‌هایی می‌شود که مقالات یا صفحات زیادی را به اینترنت می‌فرستند، می‌توانم ببینم که چگونه آن‌ها به همه چیز اهمیت نمی‌دهند، زیرا مهم‌تر است که محتوا را به سرعت منتشر کنند.»

فکر نمی‌کردم از کدنویسی لذت ببرم، اما تا کنون، این کلاس را دوست دارم و خیلی چیزها را یاد می‌گیرم. من دوست داشتم کمی وارد CSS شوم و چیزها را قابل تنظیم تر کنم. برای من جالب بود که دو عنصر باعث می شود محتوای شما یکسان به نظر برسد اما معانی متفاوتی داشته باشد.

من می خواهم با چند نقل قول انتخابی از دانش آموزانی که دوره من را در ترم گذشته به پایان رساندند، همه چیز را به پایان برسانم. من آنها را نه به عنوان تقویت کننده نفس، بلکه به عنوان یادآوری به اشتراک می گذارم سادگی هنوز زنده است، خوب و خوب در وب. در حالی که بسیاری از توسعه دهندگان جدید برای به دست آوردن “پشته کامل” خود تحت فشار هستند نشان شایستگی، بهترین راه برای یادگیری وب – و هیجان زده کردن مردم در مورد آن – هنوز هم ساده “a-ha!” است. لحظه ای که زمانی اتفاق می افتد که شخصی برای اولین بار HTML را با CSS در یک فایل ثابت ترکیب می کند.

«با اطمینان می‌توانم بگویم که در بین تمام دوره‌هایی که گذرانده‌ام، این اولین دوره‌ای است که تمام محتوا را به طور کامل خواندم و همه ویدیوها را با جزئیات تماشا کردم، زیرا ساختار بسیار خوبی دارد. علیرغم پیچیدگی موضوع، درک این دوره را به طرز شگفت انگیزی آسان کردید.”

“مرد، من در این ترم خیلی چیزها در این کلاس یاد گرفتم، و بالاخره تمام شد. این پروژه نهایی به من اعتماد به نفس و توانایی بیشتری برای عیب یابی و رسیدن به چشم اندازم داده است.”

«با وجود اینکه قبول نشدم، هنوز واقعاً از کلاس شما لذت بردم. این به من احساس هوشمندی داد زیرا برنامه نویسی قبلاً یک کار غیرممکن به نظر می رسید.

من به دلایل متعدد از شور و شوق جف قدردانی می کنم. من امیدوار هستم که شغل خود را تغییر دهم و کلاس ها به من کمک می کنند تا به واقعیت نزدیکتر شوم.

اینها افراد جدیدی هستند که برای اولین بار وارد میدان می شوند و به درک کاملی از اصول اولیه و سطحی از کنجکاوی و هیجان مسلح هستند که به راحتی می توانند ارتفاع را از بین ببرند. کوه البرت.

آیا این چیزی نیست که ما می خواهیم؟ اگر ما وب چه شکلی می شد با کاهش موانع ورود، با موج بعدی توسعه دهندگان وب مانند شهروندان درجه یک رفتار کنید و پهن کردن فرش قرمز برای آنها به یک حرفه ای در جلو؟ وب هنوز جای بزرگی است و هرکسی جا دارد که شیار خودش را پیدا کند. وقتی ما آنها را دموکراتیک کنیم برخی چیزها شکوفا می شوندو بسیاری از ما زمانی که برای اولین بار نشستیم و HTML نوشتیم بدون بهره مندی از دوره های سازماندهی شده، بوت کمپ ها، کانال های یوتیوب یا فریم ورک هایی که بتوانیم به آنها تکیه کنیم، دست اول آن را تجربه کردیم. همان جادویی که جرقه ما را زد، هنوز هم وجود دارد تا بعد از این همه مدت جرقه دیگران را بزند، حتی اگر ما نتوانیم آن را ببینیم.

سرمقاله Smashing
(Yk)