این نسبتاً معمول است که می بینیم طراحان از بازخورد بی کیفیتی که از سهامداران یا مشتریان دریافت کرده اند شکایت دارند. “آنها به معنای واقعی کلمه به من گفتند که لوگو را بزرگتر کنم!” آنها ممکن است شوخی کنند، یا “آنها به من گفتند که “احساس درستی به نظر نمی رسد” اما نمی توانند دلیل آن را توضیح دهند. قرار است با آن چه کنم؟» پاسخ ما معمولاً همدردی با همکار فقیرمان است – بالاخره همه ما قبلاً آنجا بوده ایم – و به حماقت مشتریان بخندیم.

این نوع تعامل می تواند یک لحظه پیوند عالی با یک طراح همکار باشد. با این حال، به عنوان صنعتی که قرار است در آن عالی باشد همدردی با مردم ما ممکن است چیزی را در اینجا از دست بدهیم، به خصوص اگر متوجه شویم که این نوع بازخورد را نسبتاً منظم دریافت می کنیم. شاید همش تقصیر همکار یا مشتری احمق نیست. شاید هم ربطی به آن داشته باشد چگونه کار خود را ارائه می دهیم، سوالاتی که می پرسیم و چه زمانی آنها را بپرسیم.

چه اتفاقی می افتد

من بیشتر از آنچه که فکر می‌کنم به ارائه‌های طراحی بد پرداخته‌ام، و طراحان در مورد تک تک تصمیم‌های طراحی که تا به حال گرفته‌اند قدم می‌زنند.

“اول، من این را امتحان کردم. سپس آن را امتحان کردم. من دوست نداشتم که چگونه این کار می کند، بنابراین من این مورد دیگر را امتحان کردم و احساس بهتری داشتم.

مثل این است که در یک نمایش اسلاید از عکس های کودک یا عکس های تعطیلات شخص دیگری بنشینید یا کودکی که از مدرسه برمی گردد و در مورد درس مهیج نقاشی با انگشت صحبت می کند. برای آنها بسیار پرمعنی است اما برای بقیه بسیار کسل کننده است.

پس آیا جای تعجب است که بقیه افراد حاضر در اتاق تمایل دارند توانایی های مهم خود را خاموش کنند – به هر حال، هیچ مشکل تجاری در میان نیست یا تصمیمات مهمی گرفته می شود – و در یک تور گام به گام به طراح بپیوندند. تاریخچه فیگما آنها، تنها با کلمات جاودانه به اتاق بازگردانده شد:

“خب چی فکر می کنی؟”

در این مرحله، مدیران اجرایی دوباره وارد عمل می شوند. از آنها پرسیده شده است که چه فکر می کنند، و اگر کاری وجود دارد که مدیران عاشق انجام دادن آن هستند، آن بازخورد دادن است. بنابراین آنها با لیستی از چیزهایی که شخصاً دوست ندارند وارد می شوند:

این خیلی بزرگ به نظر می رسد. این مسطح به نظر می رسد. من این رنگ را دوست ندارم آیا می‌توانید این منطقه را کمی بیشتر کنید؟»

نظرات، نظرات، نظرات. این دقیقا همان چیزی است که طراح نکرد خواستن

بنابراین، چگونه می توانید این چرخه را بشکنید؟

قاب بندی درخواست بازخورد

به جای ارائه یک مطالعه موردی خطی که هر بازنگری طراحی را نشان می دهد، اولین کاری که باید انجام دهید این است که مشکل را چارچوب بندی کنید – اساساً توضیح بده چه مشکلی داره با طراحی فعلی و چه مشکلی را می خواهید حل کنید با نسخه جدید از این گذشته، طراحی به جای تصاویر زیبا، به معنای حل مسئله است، درست است؟

اگر می‌خواهید چند بن‌بست در طول مسیر نشان دهید و درام را افزایش دهید، خوب است. با این حال، شما باید آنها را از نظر توضیح دهید مشکل در حال حل شدن به جای گفتن چیزهای مبهم مانند «این تایپ فیس کار نکرد» یا «ما به طرح رنگ بهتری نیاز داشتیم»، زیرا چنین چیزهایی نظرات ذهنی را تشویق می کنند.

در عوض، زمانی که طرح نهایی را ارائه می‌کنید، با ذینفعان در سطح استراتژیک تعامل داشته باشید توضیح دهید که چگونه طرح جدید مشکل موجود را حل می کند. یا حتی بهتر: توضیح دهید که چگونه می‌خواهید آزمایش/ثابت کنید چگونه مشکل را حل می‌کند و تا چه اندازه.

“ما این نسخه را هفته آینده منتشر خواهیم کرد و تا پایان ماه با برخی ارقام به شما باز خواهیم گشت.”

این خیلی بهتر از یک مبهم است، “نظر شما چیست؟”

بیشتر بعد از پرش! ادامه مطلب زیر ↓

خاص باشید

اگر واقعاً به دنبال بازخورد هستید، مشخص کنید که به دنبال چه نوع بازخوردی هستید. آیا به دنبال نظراتی در مورد سبک بصری هستید یا این نظرات قبلاً از طریق دستورالعمل های سیستم طراحی / برند شما تنظیم شده است؟ اغلب شما واقعاً به دنبال بازخورد نیستید، بلکه به دنبال این هستید که بفهمید آیا آنها موافق هستند که این راه حل مشکل ذکر شده را حل می کند. بنابراین اگر این چیزی است که شما به دنبال آن هستید، از آنها بپرسید.

اگر فکر می‌کنید ممکن است مشکلات بحث‌انگیز در طراحی وجود داشته باشد، از قبل آن‌ها را پرچم‌گذاری کنید. بنابراین، به‌عنوان مثال، به جای اینکه منتظر بمانید تا مدیر ارشد بازاریابی در مورد کادر انتخاب انصراف سؤال کند، به آن‌ها اطلاع دهید که به انتخاب کردن تغییر کرده است. مطابق با GDPR.

اگر بازخورد دریافت کردید، همیشه تصور نکنید که از شما خواسته می شود چیزی را در طراحی تغییر دهید. کاملا منطقی است که بازخورد را به عنوان هدیه دریافت کنید (مشاوره رایگان) و به مردم اطلاع دهید که به گفته های آنها توجه خواهید کرد.

اگر مطمئن نیستید که بازخورد یک درخواست است یا خیر، در توضیح آن درنگ نکنید. اگر آن شخص DRI (فرد مستقیماً مسئول) نیست، به او اطلاع دهید که برای تأیید نهایی، آن را از DRI عبور خواهید داد. مدیران اغلب فقط سعی می کنند مفید باشند، بنابراین وظیفه شما این است که مشکل را طرح ریزی کنید و بازخورد آنها را به روش صحیح ارسال کنید.

از گفتن نترسید:

“در حال حاضر به دنبال بازخورد در مورد زبان بصری نیستیم، اما ما دوست داریم بازخورد X را دریافت کنیم!”

البته آن X هر چه باشد.

به دنبال اعتبارسنجی خارجی نباشید. بازخورد (واقعی) بخواهید

طراحان اغلب در پایان ارائه بازخورد درخواست می کنند، در حالی که واقعاً ضروری نیست. کاملاً منطقی است که یک ارائه را به‌عنوان یک به‌روزرسانی قاب کنیم و چیزی را در امتداد موارد زیر بیان کنیم:

“ما در این مرحله به دنبال بازخورد نیستیم.”

طراحان به شدت می خواهند مورد قدردانی قرار گیرند، بنابراین درخواست بازخورد در پایان ارائه ممکن است تلاشی ناشیانه برای درخواست مقداری تحسین باشد.

تو بگو:

“شما چی فکر میکنید؟”

وقتی واقعا منظورت اینه:

“لطفا به حمایت از نفس شکننده من کمک کنید و به من بگویید که چقدر عالی هستم!”

متأسفانه، این نیاز ناخودآگاه به اعتبار سنجی خارجی به طور منظم نتیجه معکوس می دهد و شما به جای اینکه بهتر شوید، احساس بدتری خواهید داشت.

این یک تمایز کلیدی است که من بین طراحان جوان و ارشد می بینم. طراحان جوان اغلب بازخورد می‌خواهند به این امید که حق با آن‌ها باشد و به آنها ضربه بزنند. در مقایسه، طراحان ارشد بیشتر واقعاً امیدوارند که چیزی را از دست داده باشند زیرا متوجه شده اند بازخورد خوب به رشد آنها کمک می کند.

به این ترتیب، پاسخ صحیح به چنین بازخوردی این است:

“این بسیار جالب است – بیشتر به من بگویید!”

خیلی بهتر است که بگوییم به جای محو کردن فهرستی از دلایل اشتباه بودن بازخورد و حق با شما.

درس گرفتن از اشتباهاتمان

به‌عنوان یک متخصص، می‌توانید به مردم بگویید که ایده‌های آن‌ها تا زمانی که چهره‌تان کبود نباشد، کارساز نخواهد بود یا نتیجه معکوس خواهد داد، و آن‌ها باز هم گوش نمی‌دهند. در عوض، تنها راهی که بیشتر مردم یاد می‌گیرند این است که به پیش بروند، شکست را به شکلی ملموس تجربه کنند و سپس حلقه یادگیری خود را شروع کنند.

در حالی که می‌خواهید از مکالمه «به شما گفتم» اجتناب کنید، باید زمانی که آن لامپ روشن می‌شود قابل مشاهده باشید تا بدانند دفعه بعد که مشکلی را علامت‌گذاری می‌کنید، می‌توانند با گوش دادن به آنچه می‌گویید از دردسرهای زیادی جلوگیری کنند. . تست قابلیت استفاده یک راه عالی برای ابزار این فرآیند یادگیری است.

متأسفانه، طراحان در بیان همه دلایلی که چرا چیزی کار نمی کند بسیار خوب هستند و وقتی مردم گوش نمی دهند، در نهایت احساس ناامیدی می کنند. با این حال، ما در پیگیری کمتر خوب هستیم. به این ترتیب، شخص مسئول نهایی اغلب هرگز مشکل را نمی بیند که این مشکل رخ داده است، زیرا پنهان است، مستقیماً تجربه نشده است یا در داده ها پنهان شده است، و آنها شما را به عنوان فردی که می تواند به او کمک کند از اشتباهات مشابه در آینده جلوگیری کند، نمی بیند. درعوض، از دست سهامدارانی که به توصیه‌های خیلی خوب ما (اغلب) توجه نمی‌کنند عصبانی می‌شویم، که از قضا باعث می‌شود دفعه بعد کمتر به حرف‌های ما گوش کنند.

به‌عنوان یک مشاور استارت‌آپ، من مرتباً بنیان‌گذاران را می‌بینم اشتباهات آسان برای جلوگیری از. من همیشه اینها را علامت گذاری می کنم زیرا فکر می کنم این ناعادلانه است که ببینم مردم بی جهت به خود و کسب و کارشان صدمه می زنند. با این حال، اغلب باید به آنها اجازه دهید این اشتباهات را انجام دهند تا یاد بگیرند.

کار خود را زود و اغلب نشان دهید

این مشکل آخر کمی بزرگ است. من طراحان زیادی را می بینم که فقط می خواهند کاری را نشان دهند که فکر می کنند 95٪ انجام شده است و سپس وقتی از آنها خواسته می شود تغییراتی ایجاد کنند ناامید و دفاعی می شوند. می توانید بفهمید چرا. مثل رسیدن به خط پایان یک ماراتن است که فقط ده مایل دیگر طولانی شده است. خسته کننده و دلسرد کننده است، و شما کاملا مطمئن نیستید که به اندازه کافی “گاز باقی مانده در مخزن” برای ادامه کار دارید.

این رفتار اغلب با روانشناسی و احساس ارزشمندی یک طراح گره خورده است. ما از دریافت انتقاد خوشمان نمی آید – منظورم این است که چه کسی این کار را می کند؟ – از آنجایی که اغلب احساس می شود این ما هستیم که مورد انتقاد قرار می گیریم تا کاری که انجام داده ایم. بنابراین تا زمانی که مطمئن شویم که قبل از اینکه زیر نور چشمک زن خورشید قرار بگیریم، آن را میخکوب کرده ایم، خود را پنهان می کنیم، فقط برای اینکه برخی از مدیران پست رویاهای ما را زیر پا بگذارند.

پاسخ به طرز آزاردهنده ای ساده است.

به جای اینکه منتظر بمانید تا به کمال برسید، در نشان دادن کار در حال انجام راحت باشید – اولین پیش نویس های نامرتب که می دانید قرار است بازخورد را بخواهید.

به این ترتیب، وقتی بازخورد گفته شده را دریافت می‌کنید، شوکه یا غافلگیر نخواهید شد و همچنان انرژی و اراده کافی برای ایجاد تغییرات لازم دارید. بنابراین، طراحان خوب به جای ارزشمند بودن، کارهای خود را زود و اغلب نشان می دهند! آنها مدیران اجرایی را با خود در سفر می آورند.

فقط لحظه “افشای بزرگ” را بکشید – به آن نیاز ندارید!

نتیجه

در نهایت بازخورد یک هدیه است. این به ما امکان می دهد محصولات بهتری با شانس بیشتری برای پذیرش توسط مشتریان، شرکا و همتایان خود تولید کنیم. برای دریافت بازخورد مفید و عملی، طراحان باید راحت و زود هنگام و اغلب کار را نشان دهند. آنها باید در ارائه پرونده تجاری برای کار خود بهتر شوند. و آنها باید در پرسیدن سؤالات درست و هدایت نوع بازخوردی که می خواهند و نیاز دارند، بهتر شوند.

بهترین طراحان این را می دانند. طراحان خوب امیدوارند ثابت شوند درست. با این حال، طراحان بزرگ می خواهند ثابت شوند اشتباه. چرا؟ زیرا این موثرترین راه برای یادگیری و بهتر شدن است.

بیشتر خواندن

منابع بسیار خوبی در مورد بازخورد طراحی وجود دارد! در اینجا تعدادی از موارد مورد علاقه شخصی من، از جمله چند مقاله عالی از مجله Smashing وجود دارد.

سرمقاله Smashing
(mb، yk، il)